تحقیق جهانی در مورد شناخت مصرف کنندگان نسل Z
تهیه کننده : خدایار عبداللهی
ایمیل : khodayarabdollahi7@gmail.com
موسسه مککینزی چند سال پیش در همکاری با آژانس تحقیقاتی Box1824، یک نظرسنجی انجام داده و رفتارهای این نسل جدید و تاثیر آنها بر الگوهای مصرف در برزیل را بررسی کرده است.
این نظرسنجی دیدگاههای کیفی در مورد نسل Z را در سه شهر بزرگ این کشور (رسیف، ریودوژانیرو و سائو پائولو)، با دادههای کمی مربوط به چند نسل مختلف از طبقات اجتماعی-اقتصادی مختلف، ترکیب کرده است.
چرا برزیل : در برزیل، نسل Z در حال حاضر 20 درصد کل جمعیت کشور را تشکیل میدهد.
هدف این بود که بفهمیم دیدگاههای نسل جدید، چگونه بر بقیه جمعیت و همچنین رفتار مصرفی آنها بهطور کل، تاثیر میگذارد.
- این نسل بهدنبال واقعیت است.
- نسل Zها به بیان نظرات و احساسات فردی ارزش میدهند و از برچسبها دوری میکنند.
- آنها خودشان را برای انواع اهداف و انگیزهها بسیج میکنند و عمیقا به اثربخشی گفتوگو برای حل تعارضها و بهبود دنیا اعتقاد دارند.
- به شیوهای کاملا تحلیلی و واقعگرایانه تصمیمگیری میکنند. به همین دلیل است که از نظر ما، نسل Z ” نسل حقیقتجو ” تلقی میشود.
- اعضای این نسل، ایدهآلگراتر و ستیزهجوتر هستند و تمایل کمتری به پذیرش نظرات مختلف دارند.
نگاه نسل Z به مصرف و روابط آنها با برندها
- مصرف بهعنوان دسترسی یافتن نه مالکیت
- مصرف بهعنوان بیان هویت فردی
- مصرف بهعنوان یک مساله نگرانی اخلاقی
1-مصرف بهعنوان دسترسی یافتن نه مالکیت
این نسل به جوامع آنلاین ارزش میدهد، چون در این جوامع افراد با شرایط اقتصادی مختلف، میتوانند با هم ارتباط داشته باشند و با انگیزهها و منافع مختلف حرکت کنند (66 درصد جوانان نسل Z در نظرسنجی گفتهاند جوامع براساس انگیزهها و منافع ایجاد میشوند، نه با سوابق اقتصادی یا میزان تحصیلات.
نسل Zها، با حجم انبوه اطلاعاتی که در دست دارند، در مقایسه با اعضای نسلهای قبلتر، در تصمیمهایی که میگیرند واقعبینتر و تحلیلیتر هستند. در نظرسنجی ما، 65 درصد نسل Z گفتهاند برای آنها مهم است که بدانند در اطرافشان چه میگذرد و آن را تحت کنترل داشته باشند.
این نسل خودآموز، راحتتر است که بهصورت آنلاین جذب دانش کند تا از طریق روشهای سنتی یادگیری
این نسل واقعبین از مصرفکنندهها، انتظار دارد قبل از هر خریدی، به اطلاعات زیادی دسترسی داشته باشد و آن را ارزیابی کند. نسل Z علاوهبر چیزی که میخرد، روش مصرف خود را هم تحلیل میکند. برای نسل Z مصرف یعنی دسترسی داشتن به محصولات و خدمات، نه لزوما مالکیت آنها.
وقتی دسترسی داشتن به شکل جدید مصرف تبدیل میشود، دسترسی نامحدود به کالاها و خدمات (مثل سرویسهای تاکسی اینترنتی، استریم ویدئو و سرویسهای اشتراکی) ارزش ایجاد میکند..
بیشتر شدن مصرف مشارکتی، یعنی افراد از این به بعد میتوانند درآمد بیشتری در «اقتصاد گیگی» داشته باشند..
جنبه دیگری از اقتصاد گیگی شامل مصرفکنندگانی است که از رابطه برقرار کردن با شرکتها منتفع میشوند و میتوانند با انجام کارهای پارهوقت و پروژهای برای آنها، درآمد بیشتری بهدست آورند. بهطور مشابه، شرکتهای سنتی کالاهای مصرفی هم باید پلتفرمهایی از محصولات، خدمات و تجربهها را ایجاد کنند که مشتریان را به برندها متصل میکند. این شرکتها باید مدلهای ارزشآفرینی خود را مورد بازنگری قرار دهند و از ارتباطات مستقیمتر با مصرفکنندگان و کانالهای جدید توزیع استفاده کنند.
(فردیت ) 2- مصرف بهعنوان بیان هویت فردی
برای نسل Z که هویت فردی بسیار اهمیت دارد، مصرف نوعی ابزار خود-اظهاری است و این بر خلاف رفتاری است که برندها را میخرند و میپوشند تا با هنجارهای گروه همخوانی داشته باشند.
مصرفکنندگان همه نسلها، به رهبری نسل Z و نسل هزاره، علاوهبر اینکه خواهان محصولات شخصیسازی شده هستند، حاضرند برای محصولاتی که فردیت آنها را بیشتر مورد تاکید قرار میدهد، پول بیشتری بپردازند.
یکی از یافتههای جالب نظرسنجی این بود: 48 درصد نسل Z و فقط 38 درصد مصرفکنندگان نسلهای دیگر، گفتهاند برندهایی برای آنها ارزش دارند که آیتمهای فروشی خود را زنانه و مردانه دستهبندی نمیکنند. برای خیلی از برندها، این یک قلمرو کاملا جدید است.
3-مصرف بهعنوان یک مساله نگرانی اخلاقی
در نهایت، مصرفکنندهها بیشتر انتظار دارند که برندها «یک موضع» داشته باشند. منظور این نیست که در میان طیف گستردهای از موضوعات، موضع سیاسی درستی بگیرند. بلکه یعنی موضوعات یا دلایل خاصی را که برای یک برند و مصرفکنندگانش منطقی است، انتخاب کنند و حرف واضح و مشخصی در مورد آن موضوعات خاص بزنند.
در یک دنیای شفاف، مصرفکنندگان جوانتر، بین اخلاقیات یک برند، شرکتی که مالک آن برند است و شبکهای از شرکا و تامینکنندگان آن، تمایز قائل نمیشوند. فعالیتهای یک شرکت باید با ایدهآلهای آن همخوانی داشته باشد و این ایدهآلها باید در کل سیستم ذینفعان شرکت نفوذ کند.
نسل Z در مورد برندها و واقعیتهایی که در پس آنها وجود دارد، اطلاعات خوبی دارد. بهعنوان مثال، اگر برندی در مورد تنوعپذیری تبلیغ کند، اما خودش آن را رعایت نکند، نسل Z فورا متوجه این تناقض میشود.