بازاریابی و فروش

نظریه های یادگیری رفتاری

نظریه های یادگیری رفتاری فرض میکنند که یادگیری در نتیجه ی پاسخ به رویدادهای خارجی بروز میکند.روانشناسانی که تابع این دیدگاه هستند روی فرایندهای فکر داخلی تمرکز نمی کنند بلکه ذهن را به عنوان یک جعبه ی سیاه در نظر می گیرند و بر جنبه های قابل مشاهده ی رفتار تاکید می کنند.

دو رویکرد عمده به یادگیری نماینده ی این دیدگاه هستند: شرطی سازی کلاسیک و شرطی سازی ابزاری.

شرطی سازی کلاسیک

شرطی سازی کلاسیک زمانی بروز می کند که محرکی پاسخ را ایجاد می کند، با محرک دیگری همراه می شود که در ابتدا به خودی خود ایجاد پاسخ نمی کند. در طول زمان این محرک دوم هم به علت آنکه آن را با محرک اول تداعی می کنیم، موجب پاسخ خواهد شد. اثرات شرطی شدن بیشتر زمانی روی می دهد که محرک های شرطی و غیر شرطی چندین بار باهم جفت شده باشند. تماس مکرر قدرت ارتباط محرک- پاسخ را افزایش می دهد و از زوال این پیوندها در حافظه جلوگیری می کند. در صورتی که محرک شرطی فقط گاهی از اوقات با محرک غیر شرطی همراه شود شرطی سازی صورت نخواهدگرفت. یک نتیجه ی این عدم همراهی خاموشی است که زمانی بروز می کند که اثرات شرطی سازی قبلی در طول زمان کاهش می یابد و نهایتا ناپدید می شود.

تعمیم محرک

تعمیم محرک بدان معناست که معمولا محرک های مشابه یک محرک شرطی پاسخ های شرطی شده ی مشابهی ایجاد می کنند. افراد هم نسبت به محرک های مشابه همانند محرک اصلی پاسخ می دهند، ما به این تعمیم، اثر هاله ای می گوییم.

افتراق محرک

افتراق محرک زمانی روی می دهد که یک محرک غیرشرطی از یک محرک شبیه به یک محرک شرطی پیروی نمی کند. زمانی که این اتفاق می افتد واکنش ها تضعیف می شوند و به زودی از بین می روند. بخشی از فرایند یادگیری این است که یک پاسخ به برخی از محرک ها داده شود ولی به محرک های مشابه داده نشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *